معنی sapere - جستجوی لغت در جدول جو
sapere
دانستن
ادامه...
دانِستَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
samehe
تبرئه کردن، من را ببخش
ادامه...
تَبرِئَه کَردَن، مَن را بِبَخش
دیکشنری سواحیلی به فارسی
super
عالی، فوق العاده
ادامه...
عالی، فُوق العادِه
دیکشنری هلندی به فارسی
super
عالی، فوق العاده
ادامه...
عالی، فُوق العادِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
süper
عالی، فوق العاده
ادامه...
عالی، فُوق العادِه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
super
عالی، فوق العاده
ادامه...
عالی، فُوق العادِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
super
عالی
ادامه...
عالی
دیکشنری لهستانی به فارسی
super
عالی، فوق العاده
ادامه...
عالی، فُوق العادِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
super
عالی، فوق العاده
ادامه...
عالی، فُوق العادِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
saber
دانستن
ادامه...
دانِستَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
Taper
کاهش دادن، مخروطی
ادامه...
کاهِش دادَن، مَخروطی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
súper
عالی، فوق العاده
ادامه...
عالی، فُوق العادِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
saber
دانستن
ادامه...
دانِستَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
super
عالی
ادامه...
عالی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
saler
نمک پاشیدن، نمک
ادامه...
نَمَک پاشیدَن، نَمَک
دیکشنری فرانسوی به فارسی
satire
طنز
ادامه...
طَنز
دیکشنری هلندی به فارسی
sadece
فقط
ادامه...
فَقَط
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
sapore
مزّه، طعم
ادامه...
مَزِّه، طَعم
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
scadere
منقضی شدن، منقضی شود
ادامه...
مُنقَضی شُدَن، مُنقَضی شَوَد
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
satire
طنز
ادامه...
طَنز
دیکشنری فرانسوی به فارسی
superbe
عالی، خیره کننده
ادامه...
عالی، خیرِه کُنَندِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
sastre
خیّاط
ادامه...
خَیّاط
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
Tapered
باریک شده، مخروطی
ادامه...
باریک شُدِه، مَخروطی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
sedere
صندلی گذاشتن، بنشین
ادامه...
صَندَلی گُذاشتَن، بِنِشین
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
sepele
جزئی، ناچیز، جزئی نگری
ادامه...
جُزئی، ناچیز، جُزئی نِگَری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
rapire
آدم ربایی کردن، آدم ربایی
ادامه...
آدَم رُبایی کَردَن، آدَم رُبایی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
cadere
افتادن، سقوط، به زمین افتادن، زمین خوردن، سقوط کردن
ادامه...
اُفتادَن، سُقوط، بِه زَمین اُفتادَن، زَمین خُوردَن، سُقوط کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
radere
اصلاح کردن، تراشیدن
ادامه...
اِصلاح کَردَن، تَراشیدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
salire
سوار شدن، برو بیرون، صعود کردن
ادامه...
سَوار شُدَن، بِرو بیرون، صُعود کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
salare
نمک پاشیدن، نمک
ادامه...
نَمَک پاشیدَن، نَمَک
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
tacere
سکوت کردن، ساکت باش
ادامه...
سُکوت کَردَن، ساکِت باش
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
vapore
بخار
ادامه...
بُخار
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
capire
فهمیدن، درک کنند
ادامه...
فَهمیدَن، دَرک کُنَند
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
sauer
اسیدی، ترش
ادامه...
اَسیدی، تُرش
دیکشنری آلمانی به فارسی