معنی sama - جستجوی لغت در جدول جو
sama
مشابه، همینطور
ادامه...
مُشَابِه، هَمینطُور
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
bersamaan
هم زمان، به طور همزمان
ادامه...
هَم زَمان، بِه طُورِ هَمزَمان
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
keberadaan bersama
هم زیستی
ادامه...
هَم زیستی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
keasaman
ترشی، اسیدیته
ادامه...
تُرشی، اَسیدیته
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kesamaan
شباهت، شباهت ها، مشترک بودن، یکسانی
ادامه...
شَباهَت، شَباهَت ها، مُشتَرَک بودَن، یِکسانی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kerjasama
همکاری
ادامه...
هَمکاری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ketidaksamaan
عدم شباهت، نابرابری
ادامه...
عَدَمِ شَباهَت، نابرابَری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
lebih baik terlambat daripada tidak datang sama sekali
دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن، دیر رسیدن بهتر از اصلاً نیامدن
ادامه...
دیر رِسیدَن بِهتَر اَز هَرگِز نَرِسیدَن، دیر رِسیدَن بِهتَر اَز اَصلاً نَیامَدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
bersama
مشترک، با هم
ادامه...
مُشتَرِک، با هَم
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dengan samar
مبهمانه، به طور مبهم
ادامه...
مُبهَمانِه، بِه طُورِ مُبهَم
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
bekerja sama
همکاری کردن، همکاری کنند
ادامه...
هَمکاری کَردَن، هَمکاری کُنَند
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
penulis bersama
هم نویسنده، نویسنده مشترک
ادامه...
هَم نَوِیسَندِه، نِویسَندِه مُشتَرَک
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
persamaan
معادله، برابری
ادامه...
مُعادِلِه، بَرابَری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara samar samar
به طور مبهم
ادامه...
بِه طُورِ مُبهَم
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pembayaran bersama
پرداخت مشترک، پرداخت مشارکت
ادامه...
پَرداختِ مُشتَرَک، پَرداخت مُشارِکَت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara bersamaan
به طور هم زمان
ادامه...
بِه طُورِ هَم زَمان
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kebersamaan
انسجام، با هم بودن
ادامه...
اِنسِجام، با هَم بودَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
samanla örtmek
سقف پوشاندن، پوشاندن با نی
ادامه...
سَقف پوشاندَن، پوشاندَن با نِی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
fama
شهرت
ادامه...
شُهرَت
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
kama
به صورت مثلّثی پر کردن، گوه
ادامه...
بِه صورَت مُثَلَّثی پُر کَردَن، گُوِه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
suma
جمع بندی، علاوه بر این
ادامه...
جَمع بَندی، عَلاوِه بَر این
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
fama
شهرت
ادامه...
شُهرَت
دیکشنری پرتغالی به فارسی
fama
شهرت
ادامه...
شُهرَت
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
soma
جمع بندی، مجموع
ادامه...
جَمع بَندی، مَجموع
دیکشنری پرتغالی به فارسی
saya
من
ادامه...
مَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
jama
حفره، ترفند
ادامه...
حُفرِه، تَرفَند
دیکشنری لهستانی به فارسی
saçma
پوچ، مزخرف، بی معنی، خنده دار، مسخره، بی خود، مضحک
ادامه...
پوچ، مُزَخرِف، بی مَعنی، خَندِه دار، مَسخَرِه، بی خُود، مُضحِک
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
ama
یا
ادامه...
یا
دیکشنری سواحیلی به فارسی
sapma
انحراف
ادامه...
اِنحِراف
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
sawa
هم خوٰان، باشه، برابری طلب، منصفانه، برابر، برابر بودن، معادل، یکنواخت، یکسان، اکی، خوب، مشابه، راست
ادامه...
هَم خوٰان، باشِه، بَرابَری طَلَب، مُنصِفانِه، بَرابَر، بَرابَر بودَن، مُعادِل، یِکنَواخت، یِکسان، اُکِی، خوب، مُشَابِه، راست
دیکشنری سواحیلی به فارسی
sasa
حاضر، اکنون، حال
ادامه...
حاضِر، اَکنون، حال
دیکشنری سواحیلی به فارسی
sana
بسیار، خیلی زیاد، به شدّت
ادامه...
بِسیار، خِیلی زیاد، بِه شِدَّت
دیکشنری سواحیلی به فارسی
saba
هفتم، هفت
ادامه...
هَفتُم، هَفت
دیکشنری سواحیلی به فارسی
mama
مادر
ادامه...
مادَر
دیکشنری سواحیلی به فارسی
secara bersama sama
مشترکاً، با هم
ادامه...
مُشتَرَکاً، با هَم
دیکشنری اندونزیایی به فارسی