معنی saldare - جستجوی لغت در جدول جو
saldare
لحیم کردن، لحیم کاری
ادامه...
لَحیم کَردَن، لَحیم کاری
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
salace
محروم اخلاق، خوش اخلاق
ادامه...
مَحروم اَخلاق، خُوش اَخلاق
دیکشنری فرانسوی به فارسی
salar
نمک پاشیدن، نمک
ادامه...
نَمَک پاشیدَن، نَمَک
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
soldar
لحیم کردن، جوش
ادامه...
لَحیم کَردَن، جوش
دیکشنری پرتغالی به فارسی
sudare
عرق ریختن، عرق
ادامه...
عَرَق ریختَن، عَرَق
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
salire
سوار شدن، برو بیرون، صعود کردن
ادامه...
سَوار شُدَن، بِرو بیرون، صُعود کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
alzare
بلند کردن، بالا بردن، پرچم بلند کردن
ادامه...
بُلَند کَردَن، بالا بُردَن، پَرچَم بُلَند کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
andare
رفتن، برو
ادامه...
رَفتَن، بِرو
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
saudar
ادای احترام کردن، سلام کردن
ادامه...
اَدایِ اِحتِرام کَردَن، سَلام کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
salgar
نمک پاشیدن، نمک
ادامه...
نَمَک پاشیدَن، نَمَک
دیکشنری پرتغالی به فارسی
saltar
پرش کردن، پرش، جهش کردن، جست و خیز کردن
ادامه...
پَرِش کَردَن، پَرِش، جَهش کَردَن، جَست و خیز کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
salvar
نجات دادن، ذخیره کنید، ذخیره کردن
ادامه...
نَجَات دادَن، ذَخیرِه کُنید، ذَخیرِه کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
solare
خورشیدی
ادامه...
خُورشیدی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
soldar
لحیم کردن، جوش
ادامه...
لَحیم کَردَن، جوش
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
saltar
پرش کردن، پریدن، جست و خیز کردن، جهش کردن
ادامه...
پَرِش کَردَن، پَریدَن، جَست و خیز کَردَن، جَهش کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
salvar
نجات دادن، ذخیره کنید
ادامه...
نَجَات دادَن، ذَخیرِه کُنید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
saldırı
حمله، حمله کنند
ادامه...
حَملِه، حَملِه کُنَند
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
salvare
ذخیره کردن، ذخیره کنید، نجات دادن
ادامه...
ذَخیرِه کَردَن، ذَخیرِه کُنید، نَجَات دادَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
esaltare
ستایش کردن، تعالی بخشید، هیجان زده کردن
ادامه...
سِتایِش کَردَن، تَعالی بَخشید، هَیَجان زَدِه کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
calmare
آرام کردن، آرام
ادامه...
آرام کَردَن، آرام
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
ballare
رقصیدن
ادامه...
رَقصیدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
salutare
ادای احترام کردن، سلام کردن، سلام دادن
ادامه...
اَدایِ اِحتِرام کَردَن، سَلام کَردَن، سَلام دادَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
scalare
مقیاس کردن، صعود
ادامه...
مِقیاس کَردَن، صُعود
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
maldade
زهر زبانی، بد، زشت رویی، شرارت
ادامه...
زَهر زَبانی، بَد، زِشت رویی، شَرارَت
دیکشنری پرتغالی به فارسی
sfidare
چالش کردن، چالش، نادیده گرفتن
ادامه...
چالِش کَردَن، چالِش، نادیدِه گِرِفتَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
spalmare
لکّه انداختن، گسترش
ادامه...
لَکِّه اَنداختَن، گُستَرِش
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
sellare
زین گذاشتن، زین
ادامه...
زین گُذاشتَن، زین
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
sondare
بررسی کردن، کاوشگر، نظرسنجی کردن
ادامه...
بَررَسی کَردَن، کاوِشگَر، نَظَرسَنجی کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
saludar
ادای احترام کردن، سلام کردن، سلام دادن
ادامه...
اَدایِ اِحتِرام کَردَن، سَلام کَردَن، سَلام دادَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
salvaje
وحشی
ادامه...
وَحشی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
salare
نمک پاشیدن، نمک
ادامه...
نَمَک پاشیدَن، نَمَک
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
saltare
پرش کردن، پرش، پریدن، جست و خیز کردن، جهش کردن، رد کردن
ادامه...
پَرِش کَردَن، پَرِش، پَریدَن، جَست و خیز کَردَن، جَهش کَردَن، رَد کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
sadar
آگاه، آگاه است، هوشیار
ادامه...
آگاه، آگاه اَست، هوشیار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی