معنی rozrzutnie - جستجوی لغت در جدول جو
rozrzutnie
بی صرفه، بی صدا
ادامه...
بی صَرفِه، بی صِدا
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
rozrzutny
هدر دهنده، زباله، ولخرج، مسرف، بی پول، ناخواسته
ادامه...
هَدَر دَهَندِه، زُبالِه، وِلخَرج، مُسرِف، بی پول، نَاخوَاستَه
دیکشنری لهستانی به فارسی