معنی rozrzutny rozrzutny هدر دهنده، زباله، ولخرج، مسرف، بی پول، ناخواسته هَدَر دَهَندِه، زُبالِه، وِلخَرج، مُسرِف، بی پول، نَاخوَاستَه دیکشنری لهستانی به فارسی