معنی rozkładać - جستجوی لغت در جدول جو
rozkładać
باز کردن، گسترش دهید
ادامه...
باز کَردَن، گُستَرِش دَهید
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
rozkład
تجزیه
ادامه...
تَجزِیَه
دیکشنری لهستانی به فارسی
rozkładać się
فاسد شدن، فاسد، متلاشی کردن، نقل مکان کرد
ادامه...
فاسِد شُدَن، فاسِد، مُتَلاشی کَردَن، نَقلِ مَکان کَرد
دیکشنری لهستانی به فارسی