معنی roczny - جستجوی لغت در جدول جو
roczny
سالانه
ادامه...
سالانِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
mroczny
مبهم، نامشخّص
ادامه...
مُبهَم، نامُشَخَّص
دیکشنری لهستانی به فارسی
coroczny
سالانه، حقوق بازنشستگی
ادامه...
سالانِه، حُقوق بازنِشَستِگی
دیکشنری لهستانی به فارسی
ręczny
دستی، دستاورد
ادامه...
دَستی، دَستاوَرد
دیکشنری لهستانی به فارسی
boczny
جانبی، به صورت جانبی
ادامه...
جانِبی، بِه صورَتِ جانِبی
دیکشنری لهستانی به فارسی
rocznie
سالانه، سالانه محاسبه کنید
ادامه...
سالانِه، سالانِه مُحاسِبِه کُنید
دیکشنری لهستانی به فارسی
uroczy
دلنشین، ترسناک، دلربا، درخشان، زیبا، ظریف، محبّت انگیز، محلّ اقامت، محبّت آمیز، محاسبات، محبوب، ناز
ادامه...
دِلنِشین، تَرسناک، دِلرُبا، دِرَخشان، زیبا، ظَریف، مَحَبَّت اَنگیز، مَحَلِّ اِقامَت، مُحِبَّت آمیز، مُحاسِبات، مَحبوب، ناز
دیکشنری لهستانی به فارسی
zręczny
ماهر، استاد، هنرمندانه، صنایع دستی، چابک، نرم
ادامه...
ماهِر، اُستاد، هُنَرمَندانِه، صَنایِع دَستی، چابُک، نَرم
دیکشنری لهستانی به فارسی
mocny
محکم، تنگ
ادامه...
مُحکَم، تَنگ
دیکشنری لهستانی به فارسی
nocny
شبانه، در شب
ادامه...
شَبانِه، دَر شَب
دیکشنری لهستانی به فارسی
dalekowzroczny
دوربین، آینده نگری
ادامه...
دوربین، آیَندِه نِگَری
دیکشنری لهستانی به فارسی
krótkowzroczny
کوتاه بین، نزدیک بینی
ادامه...
کوتاه بین، نَزدیک بینی
دیکشنری لهستانی به فارسی