معنی zręczny
- zręczny
- ماهر، استاد، هنرمندانه، صنایع دستی، چابک، نرم
واژههای مرتبط با zręczny
ręczny
- ręczny
- دَستی، دَستاوَرد
znaczny
- znaczny
- قابِلِ تَوَجُّه، مَربوطِه
zmęczony
- zmęczony
- خَستِه گونِه، اَرزان، بی مِیل، با اِکراه، خَستِه، خَستِه شُدَن
zręcznie
- zręcznie
- با مَهارَت، اَز قَبل، ماهِرانِه، بِه طُورِ مُؤَثِّر، چابُکانِه، مَهارَت، هوشمَندانِه
kręcony
- kręcony
- فُرمی، خُودَت را تَسلِیم کُن، دارایِ اِنحِنا، خُود مُنضَبِط، پُر پیچ و خَم، مُطالِبِه گَر
mroczny
- mroczny
- مُبهَم، نامُشَخَّص
roczny
- roczny
- سالانِه