معنی reaktywnie - جستجوی لغت در جدول جو
reaktywnie
واکنشی، اپیدمیولوژیست
ادامه...
وَاکُنِشی، اِپیدِمیُولُوژیست
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
nieaktywnie
به طور غیرفعّال، منفعلانه
ادامه...
بِه طُورِ غِیرِفَعّال، مُنفَعِلانِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
kreatywnie
خلّاقانه، پوچی
ادامه...
خَلّاقانِه، پوچی
دیکشنری لهستانی به فارسی
reaktywny
واکنشی، به صورت واکنشی
ادامه...
وَاکُنِشی، بِه صورَتِ وَاکُنِشی
دیکشنری لهستانی به فارسی
aktywnie
فعّال
ادامه...
فَعّال
دیکشنری لهستانی به فارسی