معنی płytko - جستجوی لغت در جدول جو
płytko
کم عمق، سطحی بودن
ادامه...
کَم عُمق، سَطحی بودَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
płytkość
کم عمقی، ذهنی ساده
ادامه...
کَم عُمقی، ذِهنی سادِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
płytki
سطحی
ادامه...
سَطحی
دیکشنری لهستانی به فارسی
płasko
به طور صاف، ضخیم
ادامه...
بِه طُورِ صاف، ضَخیم
دیکشنری لهستانی به فارسی