معنی pulsare - جستجوی لغت در جدول جو
pulsare
تپش داشتن، ضربان دار
ادامه...
تَپِش داشتَن، ضَرَبان دار
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
bussare
کوبیدن، در زدن
ادامه...
کوبیدَن، دَر زَدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
pular
پریدن، برای پریدن، پرش کردن، رد کردن
ادامه...
پَریدَن، بَرایِ پَریدَن، پَرِش کَردَن، رَد کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
pulire
پاک کردن، تمیز کردن
ادامه...
پاک کَردَن، تَمیز کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
posare
قرار دادن، ژست گرفتن
ادامه...
قَرار دادَن، ژِست گِرِفتَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
pesare
وزن کردن
ادامه...
وَزن کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
pelare
پوست کندن
ادامه...
پوست کَندَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
pulsatie
ضربان
ادامه...
ضَرَبان
دیکشنری هلندی به فارسی
pulsante
تپنده، دکمه
ادامه...
تَپَندِه، دُکمِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
pulsar
دکمه زدن، را فشار دهید
ادامه...
دُکمِه زَدَن، را فِشار دَهید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
puzzare
بوی بد دادن، بوی تعفّن
ادامه...
بوی بَد دادَن، بوی تَعَفُّن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
russare
خر خر کردن، خرّوپف کردن
ادامه...
خُر خُر کَردَن، خُرّوپُف کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
cullare
آرامش دادن، آرامش
ادامه...
آرامِش دادَن، آرامِش
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
pulsante
تپنده، ضربان دار
ادامه...
تَپَندِه، ضَرَبان دار
دیکشنری پرتغالی به فارسی
passare
عبور کردن، عبور کند
ادامه...
عُبور کَردَن، عُبور کُنَد
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
pensare
فکر کردن، فکر کن
ادامه...
فِکر کَردَن، فِکر کُن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
pulsar
تپش داشتن، ضربان دار
ادامه...
تَپِش داشتَن، ضَرَبان دار
دیکشنری پرتغالی به فارسی
usare
استفاده کردن، استفاده کنید
ادامه...
اِستِفادِه کَردَن، اِستِفادِه کُنید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی