معنی przymus - جستجوی لغت در جدول جو
przymus
اجباری، جامعه
ادامه...
اِجباری، جامِعِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
prymus
دانش آموز ممتاز، دانشجو
ادامه...
دانِش آموز مُمتاز، دانِشجو
دیکشنری لهستانی به فارسی
przymusowy
زورآور، زوزه کشیدن
ادامه...
زورآوَر، زوزِه کِشیدَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
przymusowo
به طور قهری، محکم
ادامه...
بِه طُورِ قَهری، مُحکَم
دیکشنری لهستانی به فارسی