معنی przymusowy
przymusowy
زورآور، زوزه کشیدن
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با przymusowy
przymusowo
przymusowo
بِه طُورِ قَهری، مُحکَم
دیکشنری لهستانی به فارسی