معنی przykład - جستجوی لغت در جدول جو
przykład
نمونه، استاندارد، مثال
ادامه...
نِمونِه، اِستاندارد، مِثال
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
przysiad
چمباتمه زدن، خوراک
ادامه...
چُمباتمِه زَدَن، خُوراک
دیکشنری لهستانی به فارسی