معنی przerwa - جستجوی لغت در جدول جو
przerwa
استراحت
ادامه...
اِستِراحَت
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
przerywać
متوقّف کردن، توقّف، قطع کردن، شکن، مزاحمت کردن، مزمن
ادامه...
مُتِوَقِّف کَردَن، تَوَقُّف، قَطع کَردَن، شِکَن، مُزاحِمَت کَردَن، مُزمِن
دیکشنری لهستانی به فارسی
rezerwa
ذخیره، ذخیره کنید
ادامه...
ذَخیرِه، ذَخیرِه کُنید
دیکشنری لهستانی به فارسی
przerwanie
وقفه، اختصاص داده شده است، توقّف، شکستن، مکث
ادامه...
وَقفِه، اِختِصاص دادِه شُدِه اَست، تَوَقُّف، شِکَستَن، مَکث
دیکشنری لهستانی به فارسی
nieprzerwany
بی وقفه، بدون توقّف، بدون وقفه، به طور مداوم
ادامه...
بی وَقفِه، بِدونِ تَوَقُّف، بِدونِ وَقفِه، بِه طُورِ مُداوِم
دیکشنری لهستانی به فارسی
nieprzerwanie
بدون وقفه، به طور مداوم، با دقّت، غیر مرتبط
ادامه...
بِدونِ وَقفِه، بِه طُورِ مُداوِم، با دِقَّت، غِیرِ مُرتَبِط
دیکشنری لهستانی به فارسی
nieprzerwalny
پیوسته، پیوند
ادامه...
پِیوَستِه، پِیوَند
دیکشنری لهستانی به فارسی