معنی prutsen - جستجوی لغت در جدول جو
prutsen
دست و پا زدن، قلع و قمع
ادامه...
دَست و پا زَدَن، قَلع و قَمع
دیکشنری هلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
pruimen
لب و لوچه انداختن، آلو
ادامه...
لَب و لُوچه اَنداختَن، آلو
دیکشنری هلندی به فارسی
preisen
ستایش کردن، ستایش
ادامه...
سِتایِش کَردَن، سِتایِش
دیکشنری آلمانی به فارسی
bruisen
سرزندگی، جوشش
ادامه...
سَرزِندِگی، جوشِش
دیکشنری هلندی به فارسی
praten
صحبت کردن، صحبت کنید
ادامه...
صُحبَت کَردَن، صُحبَت کُنید
دیکشنری هلندی به فارسی
pusten
پف کردن، ضربه زدن
ادامه...
پُف کَردَن، ضَربِه زَدَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
rusten
استراحت کردن، استراحت
ادامه...
اِستِراحَت کَردَن، اِستِراحَت
دیکشنری هلندی به فارسی
ritsen
زیپ کردن، زیپ ها
ادامه...
زیپ کَردَن، زیپ ها
دیکشنری هلندی به فارسی