جدول جو
جدول جو

معنی pronto - جستجوی لغت در جدول جو

pronto
آماده
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
pronto
آماده
دیکشنری پرتغالی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

احمق، احمقانه، بی مغز، خفن، خنده دار
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
تصویری از Front
تصویر Front
مقدمه مفهومی
بخش جلو (front) در علوم کامپیوتر به قسمت قابل مشاهده و روبروی یک سیستم اشاره دارد که معمولاً با کاربران یا سیستم های دیگر در تعامل است. این مفهوم در معماری نرم افزار، رابط کاربری و سیستم های توزیع شده کاربرد گسترده ای دارد.
انواع جلوه های مختلف
1. جلوی رابط کاربری (UI Frontend)
2. جلوی سیستم (System Front)
3. جلوی شبکه (Network Frontend)
4. جلوی سخت افزاری (Hardware Front Panel)
5. جلوی ابری (Cloud Frontend)
ویژگی های سیستم های جلویی
- تمرکز بر تجربه کاربری
- دریافت و نمایش داده ها
- واسط بین کاربر و سیستم پشتی
- مدیریت تعاملات بلادرنگ
- پیاده سازی منطق نمایش
معماری های مبتنی بر جلوه
1. معماری کلاینت-سرور
2. معماری فرانت-بک اند
3. سیستم های میکروسرویس
4. معماری های پیشرفته SPA
5. سیستم های لبه ای (Edge)
چالش های توسعه
- همگام سازی با سیستم پشتی
- مدیریت نسخه های مختلف
- سازگاری با دستگاه های متعدد
- امنیت لایه نمایش
- بهینه سازی عملکرد
روندهای جدید
1. فرانت اندهای هوشمند مبتنی بر AI
2. معماری های JAMstack
3. افزایش استفاده از WebAssembly
4. یکپارچه سازی با سیستم های سرورلس
5. توسعه چارچوب های پیشرفته مانند Svelte
فرهنگ اصطلاحات فناوری اطلاعات IT
جلوی، جلو، مقابل قرار دادن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
با سرگیجه، سرگیجه، سرگیجه آور، سرخوش، مست، سرگیجه دار
دیکشنری پرتغالی به فارسی
داستان
دیکشنری پرتغالی به فارسی
نقطه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
به طور شکسته، شکسته، خراب، گسسته
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
مکان، محل
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
چهره، صورت
دیکشنری پرتغالی به فارسی
سیاه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
گراز مانند، خشن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
نقطه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
برنزی، برنز
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
راست، راست دست، ساده، ساده شده
دیکشنری لهستانی به فارسی
پروژه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
گریه کردن، گریه کرد
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
زود، به زودی، زودهنگام
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
نقطه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
به طور صریح و روشن، به صورت خصوصی، به طور ایستاده، با خیال راحت، به طور مستقیم، مستند
دیکشنری لهستانی به فارسی
خراب، شکسته، گسسته
دیکشنری اسپانیایی به فارسی