معنی pria - جستجوی لغت در جدول جو
pria
مرد بودن، مرد
ادامه...
مَرد بودَن، مَرد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
inappropriato
به طور نامناسب، نامناسب، غیر متناسب، غیر مناسب
ادامه...
بِه طُورِ نامُناسِب، نامُناسِب، غِیرِ مُتِناسِب، غِیرِ مُناسِب
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
Appropriate
مناسب کردن، مناسب
ادامه...
مُناسِب کَردَن، مُناسِب
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Appropriately
به طور مناسب
ادامه...
بِه طُورِ مُناسِب
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Appropriateness
مناسبت، مناسب بودن
ادامه...
مُناسِبَت، مُناسِب بودَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Appropriation
اختصاص، تخصیص
ادامه...
اِختِصاص، تَخصِیص
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Appropriator
اختصاص دهنده
ادامه...
اِختِصاص دَهَندِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Expropriation
تصرّف اجباری، سلب مالکیّت
ادامه...
تَصَرُّف اِجباری، سَلب مالِکیَّت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Inappropriate
غیر مناسب، نامناسب
ادامه...
غِیرِ مُناسِب، نامُناسِب
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Inappropriately
به طور نامناسب، نامناسب
ادامه...
بِه طُورِ نامُناسِب، نامُناسِب
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Inappropriateness
نامناسب بودن
ادامه...
نامُناسِب بودَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
in modo inappropriato
به طور نادرست، نامناسب
ادامه...
بِه طُورِ نادُرُست، نامُناسِب
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
in modo appropriato
به طور مناسب، مناسب
ادامه...
بِه طُورِ مُناسِب، مُناسِب
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
espropriazione
تصرّف اجباری، سلب مالکیّت
ادامه...
تَصَرُّف اِجباری، سَلب مالِکیَّت
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
de maneira apropriada
به طور مناسب، مناسب
ادامه...
بِه طُورِ مُناسِب، مُناسِب
دیکشنری پرتغالی به فارسی
inappropriatamente
به طرز نامناسب، نامناسب
ادامه...
بِه طَرزِ نامُناسِب، نامُناسِب
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
appropriante
اختصاص دهنده، اختصاص دادن
ادامه...
اِختِصاص دَهَندِه، اِختِصاص دادَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
prisa
شتاب، عجله کن، شتابزدگی
ادامه...
شِتاب، عَجَلِه کُن، شِتابزَدِگی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
apropriador
اختصاص دهنده، تصاحب کننده
ادامه...
اِختِصاص دَهَندِه، تَصاحُب کُنَندِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
prix
جایزه، قیمت
ادامه...
جایِزِه، قِیمَت
دیکشنری فرانسوی به فارسی
pia
مؤمن، پارسا
ادامه...
مُؤمِن، پَارسَا
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
inappropriation
نامناسب بودن
ادامه...
نامُناسِب بودَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
appropriation
اختصاص، تصاحب
ادامه...
اِختِصاص، تَصاحُب
دیکشنری فرانسوی به فارسی
appropriant
اختصاص دهنده، اختصاص دادن
ادامه...
اِختِصاص دَهَندِه، اِختِصاص دادَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
expropriation
تصرّف اجباری، سلب مالکیّت
ادامه...
تَصَرُّف اِجباری، سَلب مالِکیَّت
دیکشنری فرانسوی به فارسی
apropriado
مناسب کردن، مناسب، صحیح
ادامه...
مُناسِب کَردَن، مُناسِب، صَحیح
دیکشنری پرتغالی به فارسی
appropriato
صحیح، مناسب، مناسب کردن
ادامه...
صَحیح، مُناسِب، مُناسِب کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
apropriação indevida
تصرّف نادرست، اختلاس
ادامه...
تَصَرُّف نادُرُست، اِختِلاس
دیکشنری پرتغالی به فارسی
apropriação
اختصاص، تصاحب
ادامه...
اِختِصاص، تَصاحُب
دیکشنری پرتغالی به فارسی
expropriação
تصرّف اجباری، سلب مالکیّت
ادامه...
تَصَرُّف اِجباری، سَلب مالِکیَّت
دیکشنری پرتغالی به فارسی
justiça pelas próprias mãos
خودسری، عدالت در دستان خود
ادامه...
خودسَری، عِدالَت دَر دَستان خُود
دیکشنری پرتغالی به فارسی
appropriazione indebita
اختلاس
ادامه...
اِختِلاس
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
appropriazione
اختصاص، تصاحب
ادامه...
اِختِصاص، تَصاحُب
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
Misappropriation
تصرّف نادرست، اختلاس
ادامه...
تَصَرُّف نادُرُست، اِختِلاس
دیکشنری انگلیسی به فارسی