معنی pria
pria
مرد بودن، مرد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واژههای مرتبط با pria
prisa
prisa
شِتاب، عَجَلِه کُن، شِتابزَدِگی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
prix
prix
جایِزِه، قِیمَت
دیکشنری فرانسوی به فارسی
pia
pia
مُؤمِن، پَارسَا
دیکشنری ایتالیایی به فارسی