معنی prenatal - جستجوی لغت در جدول جو
prenatal
قبل از تولّد
ادامه...
قَبل اَز تَوَلُّد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
prenatal
قبل از تولّد
ادامه...
قَبل اَز تَوَلُّد
دیکشنری پرتغالی به فارسی
prenatal
قبل از تولّد
ادامه...
قَبل اَز تَوَلُّد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
parental
والدانه، والدین
ادامه...
والِدانِه، والِدَین
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
prenatalnie
به طور پیش زایمانی، اوایل
ادامه...
بِه طُورِ پیشِ زایِمانی، اَوایِل
دیکشنری لهستانی به فارسی
prenatalmente
به طور پیش زایمانی، قبل از تولّد
ادامه...
بِه طُورِ پیشِ زایِمانی، قَبل اَز تَوَلُّد
دیکشنری پرتغالی به فارسی
prenatalmente
به طور پیش زایمانی، قبل از تولّد
ادامه...
بِه طُورِ پیشِ زایِمانی، قَبل اَز تَوَلُّد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
penata
آرایشگر، استایلیست
ادامه...
آرایِشگَر، اِستایلیست
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
parental
والدانه، والدین
ادامه...
والِدانِه، والِدَین
دیکشنری پرتغالی به فارسی
parental
والدانه، والدین
ادامه...
والِدانِه، والِدَین
دیکشنری فرانسوی به فارسی
pränatal
به طور پیش زایمانی، قبل از تولّد
ادامه...
بِه طُورِ پیشِ زایِمانی، قَبل اَز تَوَلُّد
دیکشنری آلمانی به فارسی
prenataal
به طور پیش زایمانی، قبل از تولّد
ادامه...
بِه طُورِ پیشِ زایِمانی، قَبل اَز تَوَلُّد
دیکشنری هلندی به فارسی
Prenatal
قبل از تولّد
ادامه...
قَبل اَز تَوَلُّد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
prénatal
قبل از تولّد
ادامه...
قَبل اَز تَوَلُّد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
prenatalny
قبل از تولّد، قبل از عمل
ادامه...
قَبل اَز تَوَلُّد، قَبل اَز عَمَل
دیکشنری لهستانی به فارسی
prenatale
به طور پیش زایمانی، قبل از تولّد
ادامه...
بِه طُورِ پیشِ زایِمانی، قَبل اَز تَوَلُّد
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
secara prenatal
به طور پیش زایمانی، قبل از تولّد
ادامه...
بِه طُورِ پیشِ زایِمانی، قَبل اَز تَوَلُّد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی