معنی posto - جستجوی لغت در جدول جو
posto
مکان، محل
ادامه...
مَکان، مَحَل
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
disposto
مشتاق، مایل
ادامه...
مُشتاق، مایِل
دیکشنری پرتغالی به فارسی
exposto
آشکار، در معرض قرار گرفت
ادامه...
آشِکار، دَر مَعرِض قَرار گِرِفت
دیکشنری پرتغالی به فارسی
predisposto
مستعد
ادامه...
مُستَعِد
دیکشنری پرتغالی به فارسی
apostolato
رسالت
ادامه...
رِسالَت
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
composto
ترکیبی، تشکیل شده
ادامه...
تَرکیبی، تَشکیل شُدِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
supposto
مفروض، فرض می شود
ادامه...
مَفروض، فَرض مِی شَوَد
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
composto
ترکیبی، مرکّب
ادامه...
تَرکیبی، مُرَکَّب
دیکشنری پرتغالی به فارسی
impostor
جعلکار، فریبکار
ادامه...
جَعلکار، فَریبکار
دیکشنری پرتغالی به فارسی
predisposto
مستعد، آماده شده
ادامه...
مُستَعِد، آمادِه شُدِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
suposto
ادّعا شده، فرض می شود، مفروض
ادامه...
اِدِّعا شُدِه، فَرض مِی شَوَد، مَفروض
دیکشنری پرتغالی به فارسی
disposto
مشتاق، مایل
ادامه...
مُشتاق، مایِل
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
esposto
آشکار، در معرض قرار گرفت
ادامه...
آشِکار، دَر مَعرِض قَرار گِرِفت
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
impostore
جعلکار، فریبکار
ادامه...
جَعلکار، فَریبکار
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
apostolstwo
رسالت، شنیدن
ادامه...
رِسالَت، شِنیدَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
Impostor
جعلکار، فریبکار
ادامه...
جَعلکار، فَریبکار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
apostolado
رسالت
ادامه...
رِسالَت
دیکشنری پرتغالی به فارسی
impostor
جعلکار، فریبکار
ادامه...
جَعلکار، فَریبکار
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
oposto
مخالف، مقابل
ادامه...
مُخالِف، مُقابِل
دیکشنری پرتغالی به فارسی
posho
مقرّری، کمک هزینه
ادامه...
مُقَرَّری، کُمَک هَزینِه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
costo
هزینه
ادامه...
هَزینِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
pusto
خیره وار، قاطی شده
ادامه...
خیرِه وار، قاطی شُدِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
ponto
نقطه
ادامه...
نُقطِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
rosto
چهره، صورت
ادامه...
چِهرِه، صورَت
دیکشنری پرتغالی به فارسی
costo
هزینه
ادامه...
هَزینِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
prosto
به طور صریح و روشن، به صورت خصوصی، به طور ایستاده، با خیال راحت، به طور مستقیم، مستند
ادامه...
بِه طُورِ صَریح و رُوشَن، بِه صورَتِ خُصوصی، بِه طُورِ ایستادِه، با خَیال راحَت، بِه طُورِ مُستَقیم، مُستَنَد
دیکشنری لهستانی به فارسی
postoperatorio
پس از عمل جرّاحی، بعد از عمل
ادامه...
پَس اَز عَمَل جَرّاحی، بَعد اَز عَمَل
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
Apostolat
رسالت
ادامه...
رِسالَت
دیکشنری آلمانی به فارسی
postoperatoriamente
پس از عمل، بعد از عمل
ادامه...
پَس اَز عَمَل، بَعد اَز عَمَل
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
postoperatoriamente
پس از عمل، بعد از عمل
ادامه...
پَس اَز عَمَل، بَعد اَز عَمَل
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
postoperatief
پس از عمل جرّاحی، بعد از عمل، پس از عمل
ادامه...
پَس اَز عَمَل جَرّاحی، بَعد اَز عَمَل، پَس اَز عَمَل
دیکشنری هلندی به فارسی
postoperativ
پس از عمل، بعد از عمل، پس از عمل جرّاحی
ادامه...
پَس اَز عَمَل، بَعد اَز عَمَل، پَس اَز عَمَل جَرّاحی
دیکشنری آلمانی به فارسی
apostolat
رسالت
ادامه...
رِسالَت
دیکشنری فرانسوی به فارسی
apostolado
رسالت
ادامه...
رِسالَت
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
apostolaat
رسالت
ادامه...
رِسالَت
دیکشنری هلندی به فارسی