معنی posare - جستجوی لغت در جدول جو
posare
قرار دادن، ژست گرفتن
ادامه...
قَرار دادَن، ژِست گِرِفتَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
posarsi
نشستن، مستقرّ شدن
ادامه...
نِشَستَن، مُستَقِرّ شُدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
solare
خورشیدی
ادامه...
خُورشیدی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
spostare
جابجا کردن، حرکت کنید، حرکت دادن
ادامه...
جابِجا کَردَن، حَرَکَت کُنید، حَرَکَت دادَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
votare
رأی دادن
ادامه...
رأی دادَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
volare
پرواز کردن، پرواز کن
ادامه...
پَرواز کَردَن، پَرواز کُن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
covare
تخم گذاری کردن، نوزادان
ادامه...
تُخم گُذاری کَردَن، نوزادان
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
costare
هزینه داشتن، هزینه
ادامه...
هَزینِه داشتَن، هَزینِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
portare
حمل کردن، آوردن
ادامه...
حَمل کَردَن، آوَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
provare
اثبات کردن، سعی کنید، تمرین کردن، سعی کردن
ادامه...
اِثبات کَردَن، سَعی کُنید، تَمرین کَردَن، سَعی کَردن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
pompare
پمپ کردن، پمپ
ادامه...
پُمپ کَردَن، پُمپ
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
pulsare
تپش داشتن، ضربان دار
ادامه...
تَپِش داشتَن، ضَرَبان دار
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
tostare
بر تست کردن، نان تست
ادامه...
بَر تِست کَردَن، نان تِست
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
pisarz
نویسنده، فلوت نواز
ادامه...
نَوِیسَندِه، فُلوت نَواز
دیکشنری لهستانی به فارسی
dotare
اهدا کردن، تجهیز کردن
ادامه...
اِهدا کَردَن، تَجهیز کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
dorare
طلا کردن، قهوه ای
ادامه...
طَلا کَردَن، قَهوِه ای
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
pescare
ماهی گرفتن، ماهی
ادامه...
ماهی گِرِفتَن، ماهی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
potere
توانستن، آب نبات، قدرت
ادامه...
تَوانِستَن، آب نَبات، قُدرَت
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
sposare
حمایت کردن، ازدواج کن
ادامه...
حِمایَت کَردَن، اِزدِواج کُن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
posar
ژست گرفتن
ادامه...
ژِست گِرِفتَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
riposare
استراحت کردن، استراحت
ادامه...
اِستِراحَت کَردَن، اِستِراحَت
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
posarse
نشستن، سوف
ادامه...
نِشَستَن، سوف
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
potare
حذف کردن، هرس کنید
ادامه...
حَذف کَردَن، هَرَس کُنید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
pesare
وزن کردن
ادامه...
وَزن کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
tosare
بریدن، برشی
ادامه...
بُریدَن، بُرِشی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
posar
ژست گرفتن
ادامه...
ژِست گِرِفتَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
osare
جرأت داشتن، جرأت
ادامه...
جُرأت داشتَن، جُرأت
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
pagare
پرداخت کردن، پرداخت کنید
ادامه...
پَرداخت کَردَن، پَرداخت کُنید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
poseer
دارا بودن، در اختیار داشتن، مالک بودن
ادامه...
دارا بودَن، دَر اِختیار داشتَن، مالِک بودَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
posture
حالت بدن، وضعیت بدن
ادامه...
حالَت بَدَن، وَضعِیَت بَدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
pepare
فلفل زدن، فلفل
ادامه...
فِلفِل زَدَن، فِلفِل
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
pensare
فکر کردن، فکر کن
ادامه...
فِکر کَردَن، فِکر کُن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
pelare
پوست کندن
ادامه...
پوست کَندَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
passare
عبور کردن، عبور کند
ادامه...
عُبور کَردَن، عُبور کُنَد
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
donare
اهدا کردن، اهدا کنند
ادامه...
اِهدا کَردَن، اِهدا کُنَند
دیکشنری ایتالیایی به فارسی