معنی peserta - جستجوی لغت در جدول جو
peserta
رقیب، شرکت کننده
ادامه...
رَقیب، شِرکَت کُنَندِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
desertar
ترک کردن، بیابان
ادامه...
تَرک کَردَن، بیابان
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
reserva
ذخیره، رزرو
ادامه...
ذَخیرِه، رِزرو
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
pekerja
کارگر
ادامه...
کارگَر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
deserto
متروک، بیابان
ادامه...
مَتروک، بیابان
دیکشنری پرتغالی به فارسی
desertar
ترک کردن، بیابان
ادامه...
تَرک کَردَن، بیابان
دیکشنری پرتغالی به فارسی
reserva
رزرو، رزرو کنید، ذخیره
ادامه...
رِزرو، رِزرو کُنید، ذَخیرِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
deserto
متروک، بیابان
ادامه...
مَتروک، بیابان
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
Desert
ترک کردن، صحرا
ادامه...
تَرک کَردَن، صَحرا
دیکشنری انگلیسی به فارسی
peser
وزن کردن
ادامه...
وَزن کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
pesta
حزبی، مهمانی
ادامه...
حِزبی، مِهمانی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
peserta perempat final
نیمه نهایی، شرکت کنندگان در مرحله یک چهارم نهایی
ادامه...
نیمِه نَهایی، شِرکَت کُنَندِگان دَر مَرحَلِه یِک چَهارُم نَهایی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
peserta pameran
نمایشگر، غرفه داران
ادامه...
نَمایِشگَر، غُرفِه داران
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
non peserta
غیر مشارکت کننده، غیر شرکت کننده
ادامه...
غِیرِ مُشارِکَت کُنَندِه، غِیرِ شِرکَت کُنَندِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی