معنی pesante - جستجوی لغت در جدول جو
pesante
سنگین
ادامه...
سَنگین
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
selante
درزگیر
ادامه...
دَرزگیر
دیکشنری پرتغالی به فارسی
apesanteur
بی وزنی
ادامه...
بی وَزنی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
pesantemente
به طور سنگین، به شدّت
ادامه...
بِه طُورِ سَنگین، بِه شِدَّت
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
pesantezza
خشکی، سنگینی، وزن داشتن
ادامه...
خُشکی، سَنگینی، وَزن داشتَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
peste
طاعون
ادامه...
طاعون
دیکشنری پرتغالی به فارسی
pente
شیبداری، شیب
ادامه...
شیبداری، شیب
دیکشنری فرانسوی به فارسی
peste
طاعون
ادامه...
طاعون
دیکشنری فرانسوی به فارسی
asante
تشکّر، متشکّرم
ادامه...
تَشَکُّر، مُتَشَکّرم
دیکشنری سواحیلی به فارسی
pesare
وزن کردن
ادامه...
وَزن کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
pesanan
رزرو، سفارش دهید
ادامه...
رِزرو، سِفارِش دَهید
دیکشنری سواحیلی به فارسی
pulsante
تپنده، دکمه
ادامه...
تَپَندِه، دُکمِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
restante
باقی، باقی مانده است
ادامه...
باقی، باقی ماندِه اَست
دیکشنری پرتغالی به فارسی
pulsante
تپنده، ضربان دار
ادامه...
تَپَندِه، ضَرَبان دار
دیکشنری پرتغالی به فارسی
pesanteur
وزن داشتن، جاذبه
ادامه...
وَزن داشتَن، جاذِبِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
presente
حاضر، هدیه، حال
ادامه...
حاضِر، هَدیه، حال
دیکشنری پرتغالی به فارسی
picante
چاشنی، تند، سوزاننده، پرشور
ادامه...
چاشنی، تُند، سوزانَندِه، پُرشور
دیکشنری پرتغالی به فارسی
cegante
محروم کننده، کور کردن
ادامه...
مَحروم کُنَندِه، کور کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
zelante
مشتاق، غیرتمند
ادامه...
مُشتاق، غِیرَتمَند
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
presente
حال، حاضر
ادامه...
حال، حاضِر
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
restante
باقی، باقی مانده است
ادامه...
باقی، باقی ماندِه اَست
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
presente
حال، حاضر
ادامه...
حال، حاضِر
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
picante
تندی، تند، چاشنی، فلفلی
ادامه...
تُندی، تُند، چاشنی، فِلفِلی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
pedante
فاضل نما، آدم ملّانطقی
ادامه...
فاضِل نَما، آدَم مُلّانُطَقی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
pedante
فاضل نما، آدم ملّانطقی
ادامه...
فاضِل نَما، آدَم مُلّانُطَقی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
pedante
فاضل نما، آدم ملّانطقی
ادامه...
فاضِل نَما، آدَم مُلّانُطَقی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
camminare pesantemente
راه رفتن سنگین، سنگین راه برو
ادامه...
راه رَفتَن سَنگین، سَنگین راه بِرو
دیکشنری ایتالیایی به فارسی