معنی peperen - جستجوی لغت در جدول جو
peperen
فلفل زدن، فلفل
ادامه...
فِلفِل زَدَن، فِلفِل
دیکشنری هلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
vereren
معتبر کردن، ارج نهادن، احترام گذاشتن، حرمت گذاشتن
ادامه...
مُعتَبَر کَردَن، اَرج نَهادَن، اِحتِرام گُذاشتَن، حُرمَت گُذاشتَن
دیکشنری هلندی به فارسی
poseren
ژست گرفتن
ادامه...
ژِست گِرِفتَن
دیکشنری هلندی به فارسی
poederen
پودر کردن، پودر
ادامه...
پودر کَردَن، پودر
دیکشنری هلندی به فارسی
peperig
فلفلی
ادامه...
فِلفِلی
دیکشنری هلندی به فارسی
beheren
مدیریّت کردن، برای مدیریّت
ادامه...
مُدیریَّت کَردَن، بَرایِ مُدیریَّت
دیکشنری هلندی به فارسی
begeren
طمع کردن، طمع
ادامه...
طَمَع کَردَن، طَمَع
دیکشنری هلندی به فارسی
beweren
ادّعا کردن
ادامه...
اِدِّعا کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
beperken
مجبور کردن، محدود کردن، کاهش دادن
ادامه...
مَجبور کَردَن، مَحدود کَردَن، کاهِش دادَن
دیکشنری هلندی به فارسی
negeren
بی توجّهی کردن، نادیده گرفتن
ادامه...
بی تَوَجُّهی کَردَن، نادیدِه گِرِفتَن
دیکشنری هلندی به فارسی
leveren
تهیّه کردن، تحویل دهید
ادامه...
تَهیِّه کَردَن، تَحویل دَهید
دیکشنری هلندی به فارسی
regeren
حکومت کردن، حکومت کند
ادامه...
حُکومَت کَردَن، حُکومَت کُند
دیکشنری هلندی به فارسی
pepare
فلفل زدن، فلفل
ادامه...
فِلفِل زَدَن، فِلفِل
دیکشنری ایتالیایی به فارسی