معنی pengagum - جستجوی لغت در جدول جو
pengagum
تحسین کننده، ستایشگر
ادامه...
تَحسین کُنَندِه، ستایِشگَر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
mengagumi
تحسین کننده، تحسین کردن، عشق ورزیدن، محبّت آمیز
ادامه...
تَحسین کُنَندِه، تَحسِین کَردَن، عِشق وَرزیدَن، مُحِبَّت آمیز
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pengumum
ناشر، اعلامیّه
ادامه...
ناشِر، اِعلامیّه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pengasuh
پرستار، پرستار بچّه
ادامه...
پَرَستار، پَرَستار بَچّه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pengaruh
نفوذ
ادامه...
نُفوذ
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengaum
غرّش کردن، غرّش، غرّنده
ادامه...
غُرِّش کَردَن، غُرِّش، غُرَّندِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pengaku
کشیش، سفت کننده، مدّعی
ادامه...
کِشیش، سِفت کُنَندِه، مُدَّعی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی