معنی mengagumi
mengagumi
تحسین کننده، تحسین کردن، عشق ورزیدن، محبّت آمیز
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واژههای مرتبط با mengagumi
mengalami
mengalami
تَجرُبِه کَردَن، تَجرُبِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengakui
mengakui
تَصوِیب کَردَن، اِعتِراف کَردَن، پَذیرُفتَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pengagum
pengagum
تَحسین کُنَندِه، ستایِشگَر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengaum
mengaum
غُرِّش کَردَن، غُرِّش، غُرَّندِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی