معنی pendirian - جستجوی لغت در جدول جو
pendirian
تاسیس، استقرار
ادامه...
تَاسیس، اِستِقرار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
mendirikan
پایه گذاری کردن، ایجاد کند، بر پا کردن، تاسیس کردن، بنیاد گذاشتن، ایجاد کردن
ادامه...
پایِه گُذاری کَردَن، ایجاد کُنَد، بَر پا کَردَن، تَاسیس کَردَن، بُنیاد گُذاشتَن، ایجاد کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pengiriman
ارسال، تحویل
ادامه...
اِرسال، تَحویل
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pendidikan
آموزش، آموزش و پرورش، آموزشی
ادامه...
آموزِش، آموزِش و پَروَرِش، آموزِشی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pencurian
دزدانه، سرقت، دزدکی، دزدی گری
ادامه...
دُزدانه، سِرقَت، دُزدَکی، دُزدی گَری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pencarian
جستجو، جستجو کنید
ادامه...
جُستُجو، جُستُجو کُنید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pengisian
تجدید، شارژ کردن
ادامه...
تَجدید، شارژ کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
peniruan
تقلید
ادامه...
تَقلِید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی