معنی pelatih - جستجوی لغت در جدول جو
pelatih
مربّی
ادامه...
مُرَبّی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
pelatihan
آموزش
ادامه...
آموزِش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
melatih
مربّی کردن، تمرین کنید، آموزش دادن
ادامه...
مُرَبّی کَردَن، تَمرین کُنید، آموزِش دادَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
relatif
نسبی
ادامه...
نِسبی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
berlatih
تمرین کردن، قطار
ادامه...
تَمرین کَردَن، قَطار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pepatah
گفته، ضرب المثل
ادامه...
گُفتِه، ضَربُ المَثَل
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
relatif
نسبی، نسبتاً
ادامه...
نِسبی، نِسبَتاً
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
terlatih
آموزش دیده، آموزش دیده است
ادامه...
آموزِش دیدِه، آموزِش دیدِه اَست
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
relatif
نسبی
ادامه...
نِسبی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
relativ
نسبتاً، نسبی
ادامه...
نِسبَتاً، نِسبی
دیکشنری آلمانی به فارسی
relatie
رابطه
ادامه...
رابِطِه
دیکشنری هلندی به فارسی
pelari
دونده
ادامه...
دَوَندِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pelatihan kadet
کارآموزی نظامی
ادامه...
کارآموزی نِظَامی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pelatih akrobat
فن کار، مربّی بدلکاری
ادامه...
فَن کار، مُرَبّی بَدَلکاری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی