جدول جو
جدول جو

معنی passeren - جستجوی لغت در جدول جو

passeren
عبور کردن، عبور کند
دیکشنری هلندی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

پوشاندن، ماسک
دیکشنری هلندی به فارسی
متناسب بودن، مناسب بودن
دیکشنری هلندی به فارسی
عبور کردن، عبور کند
دیکشنری فرانسوی به فارسی
مرحله بندی کردن، مرحله بندی
دیکشنری هلندی به فارسی
پایه گذاری کردن، پایه
دیکشنری هلندی به فارسی
ژست گرفتن
دیکشنری هلندی به فارسی
عبور کردن، عبور کند
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
اصلاح کردن، تراشیدن
دیکشنری آلمانی به فارسی
رخ دادن، اتّفاق بیفتد، عبور کردن
دیکشنری آلمانی به فارسی
تعطیل کردن، مکث، توقّف کردن
دیکشنری آلمانی به فارسی
ژست گرفتن
دیکشنری آلمانی به فارسی
پارک کردن، پارکینگ، ایستگاه کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
توقّف کردن، مکث، تعطیل کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
توده کردن، ماساژ دادن
دیکشنری آلمانی به فارسی
توده کردن، ماساژ دادن
دیکشنری هلندی به فارسی
متناسب بودن، مناسب، مساوی بودن، مناسب بودن
دیکشنری آلمانی به فارسی