معنی parziale - جستجوی لغت در جدول جو
parziale
ناقص، جزئی
ادامه...
ناقِص، جُزئی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
imparziale
بی طرف
ادامه...
بی طَرَف
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
palaziale
کاخ مانند، قصری
ادامه...
کاخ مانَند، قَصری
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
spaziale
فضایی، فضا
ادامه...
فَضایی، فَضا
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
razziale
نژادی
ادامه...
نِژادی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
parcial
ناقص، جزئی
ادامه...
ناقِص، جُزئی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
partial
جانبدار، جزئی
ادامه...
جانِبدار، جُزئی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
parcial
ناقص، جزئی
ادامه...
ناقِص، جُزئی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
a tempo parziale
پاره وقت
ادامه...
پارِه وَقت
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
in modo imparziale
به طور بی طرف، بی طرفانه
ادامه...
بِه طُورِ بی طَرَف، بی طَرَفانِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی