معنی ostinato - جستجوی لغت در جدول جو
ostinato
لجوج، سرسخت
ادامه...
لَجوج، سَرسَخت
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
obstinado
لجوج، سرسخت، مصرّ
ادامه...
لَجوج، سَرسَخت، مُصِرّ
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
satinato
ساتن مانند، ساتن، مثل ساتن
ادامه...
ساتَن مانَند، ساتَن، مِثلِ ساتَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
obstinado
مصرّ، سرسخت، لجوج، نظر محور، ارادی
ادامه...
مُصِرّ، سَرسَخت، لَجوج، نَظَر مِحوَر، اِرادی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
ostentato
متکبّرانه، خودنمایی
ادامه...
مُتِکَبِّرانِه، خودنَمایی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
ordinato
آراسته، مرتّب، تر و تمیز، ترتیب دار، منظّم
ادامه...
آراستِه، مُرَتَّب، تَر و تَمیز، تَرتِیب دار، مُنَظَّم
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
stonato
بی صدا، خارج از لحن، فاقد شنوایی
ادامه...
بی صِدا، خارِج اَز لَحن، فاقِدِ شِنَوایی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
stimato
برآورد شده
ادامه...
بَرآوُرد شُدِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
istinto
غریزه
ادامه...
غَریزِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی