معنی opisać - جستجوی لغت در جدول جو
opisać
توصیف کردن، توصیفی بودن
ادامه...
تَوصِیف کَردَن، تَوصِیفی بودَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
omijać
دور زدن، راه رفتن، گردش کند
ادامه...
دُور زَدَن، راه رَفتَن، گَردِش کُنَد
دیکشنری لهستانی به فارسی
opis
توصیف، توصیف کنید
ادامه...
تَوصِیف، تَوصِیف کُنید
دیکشنری لهستانی به فارسی
piać
خوٰاندن بلند، خوٰابیدن
ادامه...
خوٰاندَن بُلَند، خوٰابیدَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
pisar
پا گذاشتن، زیر پا گذاشتن
ادامه...
پا گُذاشتَن، زیر پا گُذاشتَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
pisar
پا گذاشتن، گام
ادامه...
پا گُذاشتَن، گام
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
wypisać
فهرست کردن، لطف
ادامه...
فِهرِست کَردَن، لُطف
دیکشنری لهستانی به فارسی
zapisać
ذخیره کردن، فروشگاه، یادداشت کردن، قابل یادگیری
ادامه...
ذَخیرِه کَردَن، فُروشگاه، یادداشت کَردَن، قابِلِ یادگیری
دیکشنری لهستانی به فارسی
opadać
افتادن، شل شدن
ادامه...
اُفتادَن، شَل شُدَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
pisać
نوشتن، با حروف بزرگ بنویس
ادامه...
نِوِشتَن، با حُروف بُزُرگ بِنِویس
دیکشنری لهستانی به فارسی
opalać
برنزه کردن، برای آفتاب گرفتن
ادامه...
بُرُنزِه کَردَن، بَرایِ آفتاب گِرِفتَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
opętać
وسواس داشتن، وسوسه
ادامه...
وَسوَاس داشتَن، وَسوَسِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
opiekać
بر تست کردن، برعکس
ادامه...
بَر تِست کَردَن، بَرعَکس
دیکشنری لهستانی به فارسی
opierać
پایه گذاری کردن، پایان
ادامه...
پایِه گُذاری کَردَن، پایان
دیکشنری لهستانی به فارسی
owijać
پیچیدن، پیچیدگی، در بر گرفتن، شامل کردن
ادامه...
پیچیدَن، پیچیدِگی، دَر بَر گِرِفتَن، شامِل کَردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
zwisać
آویزان بودن، آویزان کردن، افتادن، سقوط
ادامه...
آویزان بودَن، آویزان کَردَن، اُفتادَن، سُقوط
دیکشنری لهستانی به فارسی
szczegółowo opisać
جزئیات دادن، جستجو کنید
ادامه...
جُزئیات دادَن، جُستُجو کُنید
دیکشنری لهستانی به فارسی