معنی opis - جستجوی لغت در جدول جو
opis
توصیف، توصیف کنید
ادامه...
تَوصِیف، تَوصِیف کُنید
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
secara filantropis
به طور خیرخوٰاهانه، بشردوستانه
ادامه...
بِه طُورِ خِیرخوٰاهانِه، بَشَردوستانِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
topisch
از نظر موضعی، به صورت موضعی
ادامه...
اَز نَظَرِ مَوضِعی، بِه صورَتِ مَوضِعی
دیکشنری هلندی به فارسی
tropisch
استوایی، گرمسیری، به طور استوایی
ادامه...
اُستُوایی، گَرمسیری، بِه طُورِ اُستُوایی
دیکشنری هلندی به فارسی
utopisch
آرمان شهری، اتوپیایی
ادامه...
آرمان شَهری، اُتُوپیایی
دیکشنری هلندی به فارسی
telescopisch
تلسکوپی
ادامه...
تِلِسکُوپی
دیکشنری هلندی به فارسی
filantropisch
نوع دوست، بشردوستانه، به طور خیرخوٰاهانه
ادامه...
نَوع دوست، بَشَردوستانِه، بِه طُورِ خِیرخوٰاهانِه
دیکشنری هلندی به فارسی
utopisch
آرمان شهری، اتوپیایی
ادامه...
آرمان شَهری، اُتُوپیایی
دیکشنری آلمانی به فارسی
philanthropisch
به طور خیرخوٰاهانه، بشردوستانه، نوع دوست
ادامه...
بِه طُورِ خِیرخوٰاهانِه، بَشَردوستانِه، نَوع دوست
دیکشنری آلمانی به فارسی
tropisch
استوایی، گرمسیری، به طور استوایی
ادامه...
اُستُوایی، گَرمسیری، بِه طُورِ اُستُوایی
دیکشنری آلمانی به فارسی
teleskopisch
تلسکوپی
ادامه...
تِلِسکُوپی
دیکشنری آلمانی به فارسی
topisch
از نظر موضعی، به صورت موضعی
ادامه...
اَز نَظَرِ مَوضِعی، بِه صورَتِ مَوضِعی
دیکشنری آلمانی به فارسی
mikroskopisch
از نظر میکروسکوپی، میکروسکوپی
ادامه...
اَز نَظَرِ میکرُوسکوپی، میکرُوسکوپی
دیکشنری آلمانی به فارسی
tropis
استوایی، گرمسیری
ادامه...
اُستُوایی، گَرمسیری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara mikroskopis
از نظر میکروسکوپی، میکروسکوپی
ادامه...
اَز نَظَرِ میکرُوسکوپی، میکرُوسکوپی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
opsi
گزینه
ادامه...
گَزینِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
szczegółowo opisać
جزئیات دادن، جستجو کنید
ادامه...
جُزئیات دادَن، جُستُجو کُنید
دیکشنری لهستانی به فارسی
powieściopisarz
رمان نویس، رمانتیسم
ادامه...
رُمان نِویس، رُمانتیسم
دیکشنری لهستانی به فارسی
utopis
آرمان شهری، اتوپیایی
ادامه...
آرمان شَهری، اُتُوپیایی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
nieopisany
غیرقابل توصیف، غیر قابل توضیح
ادامه...
غِیرِقابِلِ تَوصِیف، غِیرِ قابِلِ تُوضِیح
دیکشنری لهستانی به فارسی
Philanthropist
نیکوکار
ادامه...
نِیکُوکار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
mikroskopis
میکروسکوپی
ادامه...
میکرُوسکوپی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dengan tropis
به طور استوایی، با گرمسیری
ادامه...
بِه طُورِ اُستُوایی، با گَرمسیری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
opisać
توصیف کردن، توصیفی بودن
ادامه...
تَوصِیف کَردَن، تَوصِیفی بودَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
opisowo
توصیفی، توضیح
ادامه...
تَوصِیفی، تُوضِیح
دیکشنری لهستانی به فارسی
opisowość
توصیف گرایی، توصیفی
ادامه...
تَوصِیف گَرایی، تَوصِیفی
دیکشنری لهستانی به فارسی
opisowy
توصیفی، به صورت توصیفی
ادامه...
تَوصِیفی، بِه صورَتِ تَوصِیفی
دیکشنری لهستانی به فارسی
pis
زننده، کثیف، بوی بد
ادامه...
زَنَندِه، کَثیف، بوی بَد
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
microscopisch
از نظر میکروسکوپی، میکروسکوپی
ادامه...
اَز نَظَرِ میکرُوسکوپی، میکرُوسکوپی
دیکشنری هلندی به فارسی