معنی operativo - جستجوی لغت در جدول جو
operativo
عملیّاتی
ادامه...
عَمَلیّاتی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
operativo
عملیّاتی، عامل
ادامه...
عَمَلیّاتی، عامِل
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
imperativo
امری، ضروری
ادامه...
اَمری، ضَروری
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
pouco cooperativo
غیر همکار
ادامه...
غِیرِ هَمکار
دیکشنری پرتغالی به فارسی
poco cooperativo
غیر همکار
ادامه...
غِیرِ هَمکار
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
operatic
اپرایی، اپرا
ادامه...
اُپِرایی، اُپِرا
دیکشنری سواحیلی به فارسی
operatie
عملیّات
ادامه...
عَمَلیّات
دیکشنری هلندی به فارسی
operatik
اپرایی، عملیّاتی
ادامه...
اُپِرایی، عَمَلیّاتی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
operatief
به طور عملیّاتی، عامل
ادامه...
بِه طُورِ عَمَلیّاتی، عامِل
دیکشنری هلندی به فارسی
Operative
عملیّاتی
ادامه...
عَمَلیّاتی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
iperattivo
پرجوش، بیش فعّال
ادامه...
پُرجوش، بیش فَعّال
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
operático
اپرایی، اپرا
ادامه...
اُپِرایی، اُپِرا
دیکشنری پرتغالی به فارسی
hiperativo
پرجوش، بیش فعّال
ادامه...
پُرجوش، بیش فَعّال
دیکشنری پرتغالی به فارسی
imperativo
امری، ضروری
ادامه...
اَمری، ضَروری
دیکشنری پرتغالی به فارسی
imperativo
امری، ضروری
ادامه...
اَمری، ضَروری
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
operático
اپرایی، اپرا
ادامه...
اُپِرایی، اُپِرا
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
operativ
به طور عملیّاتی، عملیّاتی
ادامه...
بِه طُورِ عَمَلیّاتی، عَمَلیّاتی
دیکشنری آلمانی به فارسی
operatico
اپرایی، عملیّاتی
ادامه...
اُپِرایی، عَمَلیّاتی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
cooperativo
همکاری، تعاونی
ادامه...
هَمکاری، تَعاوُنی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
cooperativo
همکاری، تعاونی
ادامه...
هَمکاری، تَعاوُنی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
cooperativo
همکاری، تعاونی
ادامه...
هَمکاری، تَعاوُنی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
poco cooperativo
غیر همکار، خیلی همکار نیست
ادامه...
غِیرِ هَمکار، خِیلی هَمکار نیست
دیکشنری ایتالیایی به فارسی