معنی okropny - جستجوی لغت در جدول جو
okropny
وحشیانه، وحشتناک
ادامه...
وَحشیانِه، وَحشَتناک
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ogromny
غول پیکر، بزرگ، بسیار بزرگ، بی رحمانه، غول مانند، روزانه، عظیم، عفو، فوق العاده بزرگ
ادامه...
غول پِیکَر، بُزُرگ، بِسیار بُزُرگ، بی رَحمانِه، غول مانَند، روزانِه، عَظیم، عَفو، فُوق العادِه بُزُرگ
دیکشنری لهستانی به فارسی
obronny
دفاعی، دفاع، قابل دفاع، قابل انکار
ادامه...
دِفاعی، دِفاع، قابِلِ دِفاع، قابِلِ اِنکار
دیکشنری لهستانی به فارسی
okrutny
ظالم
ادامه...
ظالِم
دیکشنری لهستانی به فارسی
okropnie
به طور وحشتناک، وحشتناک، وحشت زده، وحشتناک کردن
ادامه...
بِه طُورِ وَحشَتناک، وَحشَتناک، وَحشَت زَدِه، وَحشَتناک کَردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
okrężny
چرخش، گردش خون
ادامه...
چَرخِش، گَردِش خون
دیکشنری لهستانی به فارسی
skromny
متواضع، بعدی، متین، جذّابیت، خودکم بین، خودکار کردن، اندک، رها کردن، کم اهمّیت، ضعیف اراده، فروتن
ادامه...
مُتِواضِع، بَعدی، مَتین، جَذّابِیَت، خُودکَم بین، خُودکار کَردَن، اَندَک، رَها کَردَن، کَم اَهَمّیَت، ضَعیف اِرادِه، فُروتَن
دیکشنری لهستانی به فارسی