معنی ogromny ogromny غول پیکر، بزرگ، بسیار بزرگ، بی رحمانه، غول مانند، روزانه، عظیم، عفو، فوق العاده بزرگ غول پِیکَر، بُزُرگ، بِسیار بُزُرگ، بی رَحمانِه، غول مانَند، روزانِه، عَظیم، عَفو، فُوق العادِه بُزُرگ دیکشنری لهستانی به فارسی