معنی odpowiedniość - جستجوی لغت در جدول جو
odpowiedniość
مناسبت، مطابقت دادن
ادامه...
مُناسِبَت، مُطابِقَت دادَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
odpowiednio
به طور مربوط، ستون فقرات، به طور سودمند، سودآور، به ترتیب، کنار گذاشتن، مرتبط، مرتکب، به طور شایسته، مطابق، مطابق با شأن، مطالعه کرد، به طور مناسب، مناسب، منحرف
ادامه...
بِه طُورِ مَربوط، سُتون فَقَرات، بِه طُورِ سودمَند، سودآوَر، بِه تَرتِیب، کِنارِ گُذاشتَن، مُرتَبِط، مُرتَکِب، بِه طُورِ شایِستِه، مُطابِق، مُطابِق با شَأن، مُطالِعِه کَرد، بِه طُورِ مُناسِب، مُناسِب، مُنحَرِف
دیکشنری لهستانی به فارسی
nieodpowiedniość
نامناسب بودن، عدم کفایت، ناشایستگی
ادامه...
نامُناسِب بودَن، عَدَمِ کِفایَت، ناشایِستِگی
دیکشنری لهستانی به فارسی