معنی oddzielony - جستجوی لغت در جدول جو
oddzielony
جدا شده، جدا کردن
ادامه...
جُدا شُدِه، جُدا کَردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
oddzielny
جدا، جدایی
ادامه...
جُدا، جُدایی
دیکشنری لهستانی به فارسی
podzielony
تقسیم شده، تقسیم کردن
ادامه...
تَقسیم شُدِه، تَقسیم کَردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی