معنی oddzielny - جستجوی لغت در جدول جو
oddzielny
جدا، جدایی
ادامه...
جُدا، جُدایی
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
oddzielony
جدا شده، جدا کردن
ادامه...
جُدا شُدِه، جُدا کَردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
oddzielać
جدا کردن
ادامه...
جُدا کَردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
dzielny
دلیر، شجاعت، شجاع
ادامه...
دَلیر، شُجاعَت، شُجاع
دیکشنری لهستانی به فارسی