معنی dzielny
dzielny
دلیر، شجاعت، شجاع
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با dzielny
zielony
zielony
سَرسَبز، سَبز سَرسَبز، سَبز، سَبزی
دیکشنری لهستانی به فارسی
dzielnik
dzielnik
تَقسیم کُنَندِه، هَجایی
دیکشنری لهستانی به فارسی
dzielnie
dzielnie
با شُجاعَت، بِه زیبایی
دیکشنری لهستانی به فارسی
dzielić
dzielić
تَقسیم کَردَن، بِه قَطَعات تَقسیم کُنید، جیرِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
dzielący
dzielący
تَفرَقِه اَفکَن، تَفرِیق
دیکشنری لهستانی به فارسی
oddzielny
oddzielny
جُدا، جُدایی
دیکشنری لهستانی به فارسی
dziwny
dziwny
غَریب، عَجیب و غَریب، عَجیب، تَرسناک، وَحشَتناک
دیکشنری لهستانی به فارسی