جدول جو
جدول جو

معنی odbiegać - جستجوی لغت در جدول جو

odbiegać
واگرا شدن، اختصاص دهد، انحراف داشتن، منعکس کنند
دیکشنری لهستانی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

دفع کردن، دفن
دیکشنری لهستانی به فارسی
آینه کردن، جزمی، بازتابیدن، طنین انداز، انحراف کردن، معکوس
دیکشنری لهستانی به فارسی
محاصره کردن، عامل محافظ
دیکشنری لهستانی به فارسی
پوسته کندن، پوست کندن، فوم را جمع کنید
دیکشنری لهستانی به فارسی
تعهّد کردن، تعهّد مجدّد
دیکشنری لهستانی به فارسی
دویدن، اجرا کنید
دیکشنری لهستانی به فارسی