obrazowo به طور تصویری، به صورت تعاملی، به طور مجازی، به صورت محلّی ادامه... بِه طُورِ تَصوِیری، بِه صورَتِ تَعَامُلی، بِه طُورِ مَجازی، بِه صورَتِ مَحَلّی دیکشنری لهستانی به فارسی