معنی obraza - جستجوی لغت در جدول جو
obraza
توهین، بی حرمتی، جرم
ادامه...
تَوهِین، بی حُرمَتی، جُرم
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
odraza
نفرت، بیزاری، تنفّر، دوست نداشتن، نفرت انگیز
ادامه...
نَفرَت، بیزاری، تَنَفُّر، دوست نَداشتَن، نِفرَت اَنگیز
دیکشنری لهستانی به فارسی
pobreza
فقر
ادامه...
فَقر
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
abrazo
آغوش، بغل کردن، بغلگیری
ادامه...
آغوش، بَغَل کَردَن، بَغَلگیری
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
abrazar
در آغوش گرفتن
ادامه...
دَر آغوش گِرِفتَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
pobreza
فقر
ادامه...
فَقر
دیکشنری پرتغالی به فارسی
obrażać
آزار رساندن، بیش فعّالی، توهین کردن، تهاجمی
ادامه...
آزار رِساندَن، بیش فَعّالی، تَوهِین کَردَن، تَهَاجُمی
دیکشنری لهستانی به فارسی
obracać
چرخیدن، پیچ و تاب، چرخاندن، نوبت
ادامه...
چَرخیدَن، پیچ و تاب، چَرخاندَن، نوبَت
دیکشنری لهستانی به فارسی
zaraza
طاعون، مطابق
ادامه...
طاعون، مُطابِق
دیکشنری لهستانی به فارسی
nobreza
شاهی مقام، اشرافیّت، نجابت
ادامه...
شاهی مَقام، اَشرافیَّت، نَجَابَت
دیکشنری پرتغالی به فارسی
uraza
خشمگینی، تحریک پذیری، دلخوری، دلسرد کردن
ادامه...
خَشمگینی، تَحریک پَذیری، دِلخوری، دِلسَرد کَردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
obawa
نگرانی، ناراحتی
ادامه...
نِگَرانی، ناراحَتی
دیکشنری لهستانی به فارسی
brama
اشتیاق
ادامه...
اِشتیاق
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
bryza
نسیم، نسب شناس
ادامه...
نَسِیم، نَسَب شِناس
دیکشنری لهستانی به فارسی