obowiązkowo به صورت الزامی، از نظر بهداشتی، اجباری، اجبار ادامه... بِه صورَتِ اِلزامی، اَز نَظَرِ بِهداشتی، اِجباری، اِجبار دیکشنری لهستانی به فارسی