معنی obalony - جستجوی لغت در جدول جو
obalony
رد شده، رد صلاحیّت
ادامه...
رَد شُدِه، رَد صَلاحیَّت
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
opalony
برنزه، آفتاب گرفتن، برنزه شده، برنزی شده، برونش
ادامه...
بُرُنزِه، آفتاب گِرِفتَن، بُرُنزِه شُدِه، بُرُنزی شُدِه، بُرونش
دیکشنری لهستانی به فارسی
obalalny
قابل اثبات، قابل تایید، قابل رد، قابل رمزگشایی
ادامه...
قابِلِ اِثبات، قابِلِ تایید، قابِلِ رَد، قابِلِ رَمزگُشایی
دیکشنری لهستانی به فارسی
obrażony
ناراحت، تحریک پذیر، توهین شده، توهین کردن
ادامه...
ناراحَت، تَحریک پَذیر، تَوهِین شُدِه، تُوهین کَردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
osolony
نمکین شده، نمادین
ادامه...
نَمَکین شُدِه، نَمادین
دیکشنری لهستانی به فارسی
szalony
آشفته، بی نظم، جنون آمیز، سفتی، دیوانه
ادامه...
آشُفتِه، بی نَظم، جُنون آمیز، سِفتی، دیوانِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
oblong
بیضوی، مستطیل
ادامه...
بَیضَوی، مُستَطیل
دیکشنری فرانسوی به فارسی
owalny
بیضوی، بیضی شکل، بیضی، بت پرستی
ادامه...
بَیضَوی، بَیضی شِکل، بَیضی، بُت پَرَستی
دیکشنری لهستانی به فارسی
oralny
دهانی، ماشین بیمار
ادامه...
دَهانی، ماشین بیمار
دیکشنری لهستانی به فارسی