معنی nyumba - جستجوی لغت در جدول جو
nyumba
خانه
ادامه...
خانِه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
kunyumba
خم شدن، در خانه
ادامه...
خَم شُدَن، دَر خانِه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
nyuma
به طور معکوس، پشت سر
ادامه...
بِه طُورِ مَعکوس، پُشتِ سَر
دیکشنری سواحیلی به فارسی
ugumba
عقیم بودن، ناباروری
ادامه...
عَقیم بودَن، ناباروَری
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kuyumba
لرزش داشتن، تاب خوردن، نوسان، لرزش
ادامه...
لَرزِش داشتَن، تاب خُوردَن، نَوَسَان، لَرزِش
دیکشنری سواحیلی به فارسی
mumba
زیر لب گفتن، در خانه
ادامه...
زیرِ لَب گُفتَن، دَر خانِه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
nyumba ya kasisi
کشیش خانه، خانه کشیش
ادامه...
کِشیش خانِه، خانِه کِشیش
دیکشنری سواحیلی به فارسی
menyumbat
گرفتگی کردن، گرفتگی
ادامه...
گِرِفتِگی کَردَن، گِرِفتِگی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menyumbang
مشارکت کردن، اهدا کنند
ادامه...
مُشارِکَت کَردَن، اِهدا کُنَند
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kuvunja nyumba
دزدی کردن، خانه را بشکن
ادامه...
دُزدی کَردَن، خانِه را بِشکَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
mwalimu wa nyumbani
معلّم خصوصی، معلّم خانه
ادامه...
مُعَلَّمِ خُصوصی، مُعَلِّم خانِه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
huzuni ya nyumbani
دلتنگی
ادامه...
دِلتَنگی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
utulivu wa nyumbani
خانگی، خانه آرام، خانگی بودن
ادامه...
خانِگی، خانِه آرام، خانِگی بودَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
ya nyumbani
داخلی، از خانه
ادامه...
داخِلی، اَز خانِه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
wa nyumbani
خانگی، از خانه
ادامه...
خانِگی، اَز خانِه
دیکشنری سواحیلی به فارسی