معنی niezłomnie - جستجوی لغت در جدول جو
niezłomnie
بااستقامت، مطمئن
ادامه...
بااِستِقامَت، مُطمَئِن
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
nieznośnie
به طور غیرقابل تحمل، غیر قابل تحمّل
ادامه...
به طور غیرقابل تحمل، غِیرِ قابِلِ تَحَمُّل
دیکشنری لهستانی به فارسی
niezgodnie
به طور غیرمجاز، بعید است، به طور ناسازگار، به طور متناقض، ناموزونانه، ناراضی، ناسازگار
ادامه...
بِه طُورِ غِیرِمُجاز، بَعید اَست، بِه طُورِ ناسازگار، بِه طُورِ مُتِناقِض، نامَوزونانِه، ناراضی، ناسازگار
دیکشنری لهستانی به فارسی
niezdolnie
به طور ناتوان، درمانده
ادامه...
بِه طُورِ ناتَوَان، دَرماندِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
niezłomny
استوار، استوانه ای، سرسخت، به طور قطعی، غیرقابل خم شدن، غیر قابل خاموش شدن
ادامه...
اُستُوار، اُستُوانِه ای، سَرسَخت، بِه طُورِ قَطعی، غِیرِقابِلِ خَم شُدَن، غِیرِ قابِل خاموش شُدَن
دیکشنری لهستانی به فارسی