niezauważalnie به طور غیرقابل درک، غیر قابل توضیح، به طور غیرقابل توجّه، ناگفتنی ادامه... به طور غیرقابل درک، غِیرِ قابِلِ تُوضِیح، بِه طُورِ غِیرِقابِلِ تَوَجُّه، ناگُفتَنی دیکشنری لهستانی به فارسی