معنی nierozdzielny - جستجوی لغت در جدول جو
nierozdzielny
غیرقابل جدایی، هنوز
ادامه...
غِیرِقابِلِ جُدایی، هَنوز
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
nierozdzielnie
به طور غیرقابل تجزیه، به طور غیر قابل تخریب
ادامه...
بِه طُورِ غِیرِقابِلِ تَجزِیَه، بِه طُورِ غِیرِ قابِل تَخرِیب
دیکشنری لهستانی به فارسی
niepodzielny
غیر تقسیم شده، غیر تهاجمی، غیرقابل تقسیم، غیرقابل ذکر
ادامه...
غِیرِ تَقسیم شُدِه، غِیرِ تَهَاجُمی، غِیرِقابِلِ تَقسیم، غِیرِقابِلِ ذِکر
دیکشنری لهستانی به فارسی